فهرست مطالب

حکومت اسلامی - سال پانزدهم شماره 4 (پیاپی 58، زمستان 1389)

نشریه حکومت اسلامی
سال پانزدهم شماره 4 (پیاپی 58، زمستان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/10/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محسن اسماعیلی، سیدمحمدمهدی غمامی صفحه 5
    بنیان اصول سیاست خارجی دولت اسلامی بر محوریت رابطه آزاد و متقابل با سایر دولت ها، ملت ها و گروه های جهان استوار گشته است؛ زیرا رسالت دین اسلام، یک رسالت جهانی است و مخاطبان این دین، همه ابنای بشر از هر نژاد و قومی می باشند. البته اسلام در این نوع از روابط، قائل به نوعی طبقه بندی رتبی و کیفی است؛ بدین معنا که سطح و کیفیت رابطه را بر اساس ماهیت و نوع اعتقادات فکری و عملی مخاطب برنامه ریزی می کند. در هر صورت، اسلام با هدف رسانیدن پیام خویش به گوش جهانیان، اصل را بر ایجاد و گسترش روابط برابر و متقابل قرار می دهد به شرطی که دولت ها و نهادهای طرف رابطه بر اساس اصل حسن نیت، از خصومت، نفاق و اعمال غیر مشروع بپرهیزند و مانع گسترش روابط قانونی و قراردادی نشوند. بر همین اساس، نگارنده این مقاله با تقسیم دولت ها به سه دسته زیر، بر آن است تا سطح و کیفیتی خاص از سیاست خارجی دولت اسلامی را برای هر یک از آنها مبتنی بر اصول حقوق اسلامی تعریف کند:1. دولت های دارالاسلام؛ 2. دولت های دارالکفر؛ 3. دولت های دارالحرب و نامشروع.
    کلیدواژگان: سیاست خارجی، دولت اسلامی، دولت کفر، دارالحرب، رابطه متقابل، جهانشمولی، نفی سبیل
  • ابراهیم موسی زاده، فهیم مصطفی زاده صفحه 27
    حقوق اجتماعی، جایگاه مهمی در اندیشه های سیاسی، فقهی، حقوقی و مدیریت های اقتصادی و اجتماعی دارد. در دین مبین اسلام، همان گونه که در نصوص و عمل و سیره پیشوایان دین می بینیم، حقوق اجتماعی به لحاظ حفظ کرامت انسانی و تامین بنیانهای جامعه سالم دینی مورد توجه و اهتمام ویژه قرار گرفته است؛ به گونه ای که برای آن، نظام خاص حقوقی و اجرایی طراحی شده است. این در حالی است که در نظامهای غربی، درباره حقوق اجتماعی، مبانی، الگو و نظام مطلوبی وجود ندارد. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به تاسی از اندیشه مترقی اسلامی، جلوه های نظام حقوق اجتماعی را می توان در اصول متعددی، همچون بند4 اصل3 (بیمه بیوگان و زنان سالخورده و بی سرپرست)، اصل28 (حق کار)، اصل29 (حق تامین اجتماعی)، اصل30 (حق آموزش) و اصل31 (حق مسکن) مشاهده نمود. در این مقاله، ضمن آشنایی با زمینه های فکری حقوق اجتماعی، جایگاه این حقوق در اندیشه های اسلامی و غربی مورد بررسی قرار می گیرد.
    کلیدواژگان: حقوق اجتماعی، عدالت اجتماعی، رفاه عمومی، نظام حقوقی اسلام، نظام حقوقی غرب
  • حسین جوان آراسته صفحه 59
    انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر، متوقف بر «شناخت معروف و منکر» می باشد. اکنون پرسش اساسی این است که تشخیص و تعیین معروف و منکر در صلاحیت چه مرجعی است؟ در پاسخ به این پرسش می توان منابعی مانند: عقل، سیره عقلا، عرف، قانون، فطرت و شریعت را مورد تحقیق و بررسی و محدوده هر یک را در تشخیص معروف و منکر مورد شناسایی قرار داد. عقل فردی با همه امتیازاتی که دارد، اما به سبب محدودیت هایش نمی تواند منبعی برای شناخت معروف و منکر باشد. عرف و سیره عقلا نیز فی نفسه نمی توانند در این زمینه به عنوان منبع معرفی شوند؛ مگر آنکه از سوی شرع، مورد تایید قرار گرفته باشند.
    قوانین، از آن جهت که فرایند مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان و بعضا مجمع تشخیص مصلحت را طی کرده اند، مشروعیت داشته و می توان در شناخت معروف و منکر از آنها بهره برد. فطرت خالص و بی شائبه نیز که تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار نگرفته باشد، می تواند منبع خوبی برای شناخت معروف و منکر باشد و این تنها در مواردی است که نوع انسانها بر فطری بودن امری توافق داشته باشند.
    از آنجا که احکام شرعی این فریضه از سوی شارع حکیم صادر می شود، بالطبع مصالح و مفاسد واقعی در آن لحاظ شده است، لذا شریعت نیز می تواند منبع قابل استناد و مستقل و بدون محدودیت به حساب آید.
    کلیدواژگان: معروف، منکر، عقل، شرع، عرف، قانون
  • ناصرجهانیان صفحه 79
    امروزه دخالت دولت ها در اقتصاد برای ایجاد توسعه و پیشرفت عادلانه، مساله ای انکارناپذیر است. نظریه های افراطی لیبرال کلاسیک و کمونیسم در عدم دخالت یا دخالت همه جانبه دولت، دیگر دغدغه فکری جریانهای اصلی اقتصاد توسعه نیست. اما پرسش اصلی این است که دولت تا چه اندازه و چه نوع مداخله ای در اقتصاد می تواند داشته باشد. برای پاسخ گویی به این پرسش لازم است که به معیارهای دخالت دولت در اقتصاد پرداخته شده و معیارهای دخالت دولت اسلامی در اقتصاد مورد تحقیق و ارزیابی قرار گیرد. با مراجعه به منابع دینی می توان به این نکته دست یافت که مبنای دخالت دولت اسلامی در اقتصاد، مصلحت است و مراد از مصلحت نیز تامین هدف شارع به منظور رسیدن مردم به منافع دنیوی و اخروی است. ازاین رو، توسعه معنویت، ایجاد و بسط امنیت، رشد اقتصادی و پیشرفت و عدالت اجتماعی مصالحی است که دولت اسلامی جهت تحقق آنها در امور اقتصادی دخالت می نماید.
    کلیدواژگان: معنویت، امنیت، پیشرفت، عدالت، دولت اسلامی
  • محسن ملک افضلی اردکانی صفحه 109
    یکی از احکام مورد اتفاق فقها، «وجوب حفظ نظام» است. این حکم کلی و عام که در ابواب مختلف فقهی به کار رفته، به اندازه ای از اهمیت برخوردار است که می توان آن را یکی از قواعد فقهی، بلکه در راس آنها به شمار آورد. منظور از «آثار»، احکام و مسائل شرعی جزئی ای است که بر این حکم کلی مترتب می باشد یا می توان بر این قاعده یا حکم کلی، منطبق نمود یا از آن استنباط کرد. اینکه این قاعده چه آثاری را در فقه، به ویژه در فقه سیاسی و حقوق به دنبال دارد، موضوع این مقاله است. منظور از نظام در این مقاله، نظام کلان اجتماعی است که سایر خرده نظامهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، تحت آن قرار می گیرد.
    در این مقاله، ابتدا آثار قاعده حفظ نظام در حوزه صدور احکام شرعی (مثل صدور حکم ثانوی و ولایی)، سپس در حوزه حقوق (مثل لزوم ملاحظه اصل حفظ نظام در قراردادهای بین المللی، لزوم جاسوسی از دشمن، جواز دخالت دولت در امور خصوصی مردم و محدودیت حقوق و آزادی های اساسی مردم) و در آخر، آثار این قاعده در حوزه امور سیاسی و اجتماعی (مثل وجوب شرکت در انتخابات و سایر صحنه ها) مورد بررسی قرار می گیرد.
    کلیدواژگان: قاعده حفظ نظام، حکم ولایی، حکم ثانوی، حقوق، مشارکت سیاسی، مشارکت اجتماعی
  • مصطفی اسکندری صفحه 147
    یکی از مسائلی که در سالهای اخیر مطرح شده، بحث حریم خصوصی است. تا کنون تعاریف مختلفی از حریم خصوصی ارائه شده که اکثر آنها دارای اشکالات جدی است.
    امروز دولت های استکباری به بهانه منافع ملی، وارد حریم خصوصی مردم شده و هرگونه تصرفی را برای خویش مباح دانسته اند.
    آنچه لازم و ضروری به نظر می رسد ارائه تعریف دقیق این اصطلاح و بازخوانی اهمیت آن در اسلام و نیز رویکرد جهان غرب است. حریم خصوصی «آن بخش از زندگی است که در آن، از بازخواست و کیفر حقوقی آزاد است و هر گونه تصمیم گیری نسبت به آن، اطلاع، ورود و نظارت بر آن منحصرا در اختیار اوست و مداخله دیگران در آن و یا دسترسی به آن بدون اذن او مجاز نیست». مقوله حریم خصوصی از دیدگاه اسلام و غرب مورد توجه و اهمیت بوده است، اما در آغاز قرن بیست و یکم و دسترسی بشر به اینترنت و انفجار ساختمان برج های دوقلو در آمریکا زمینه ای فراهم شد تا دولت های غربی به بهانه حفظ امنیت و مبارزه با تروریسم، حریم خصوصی شهروندان را نقض کنند.
    کلیدواژگان: حریم خصوصی، عناصر حریم خصوصی، حریم خصوصی در اسلام، حریم خصوصی در غرب
  • علی اکبر ناصری صفحه 177
    آمیختگی دین و سیاست از مسائلی است که همواره میان طرفداران این نظریه و مخالفان آن محل بحث و جدال بوده است. امام خمینی به عنوان بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی که از طرفداران نظریه آمیختگی دین و سیاست هستند؛ جهت تبیین این نظریه به دلایل عقلی و نقلی تمسک جسته اند. ایشان جامعیت اسلام، ماهیت قوانین اسلامی، توقف اجرای احکام اسلامی بر وجود حکومت، اقامه عدالت، حکمت الهی و لزوم حفظ نظام را از دلایل عقلی آمیختگی دین و سیاست دانسته و آیات 58 و 59 سوره نساء، موثقه فضل بن شاذان، صحیحه محمد بن مسلم، روایت مرازم از امام صادق7 و توقیع شریف را از جمله دلایل نقلی آمیختگی دین و سیاست به شمار آورده اند. همچنین سیره انبیای الهی: و سیره سیاسی پیامبر اکرم9 و ائمه اطهار: از اموری است که از نظر امام خمینی برآمیختگی دین و سیاست دلالت می کند. از نظر امام خمینی، تشکیل حکومت توسط پیامبر و برخی امامان شیعه و دخالت آنان در مبارزات سیاسی، دلیل بر آمیختگی دین و سیاست می باشد.
    کلیدواژگان: دین، سیاست، عدالت، حکمت الهی، سیره، امام خمینی
|
  • Muhsen Ismā, Ili, Seyyed Muhammad Mahdi Ghamā, Mi Page 5
    The principles of Islamic Government’s foreign policy turns around the free and mutual relations with other states, nations and groups, for the Islamic mission is a global one and Islam as a religion addresses the whole human beings regardless of their ethnicity, color or culture to which they belong. These relations are viewed qualitatively and classifiedin degrees or ranks, that is, the relations at various levels and quality are determined and organized in terms of the nature of the intellectual and practical beliefs of whom it addresses. In any case, in conveying its global message as its main goal, Islam puts emphasis on the principle of establishing and fostering equal and mutual relations on the condition that states and institutions of both parties avoid hostility, hypocriticaland illegal acts and do not hinder developments of legal and conventional relations following the principle of “good will.
  • Ibrā, Him Musā, Zā, Deh, Fahim Mustafā, Zā, Deh Page 27
    “Social rights” is of high status in political, juridical, and legal thoughts as well as economic and social managements. In Islam, especially in what we see in its related religious texts and the life and conduct of Muslim leaders, social rights has been the focus of attention as far as preserving human dignity and establishing the healthy foundations of Islamic society are concerned. It is of such importance that a special legal and administrative system has been devised in this regard whereas in western systems there is no desirable foundation, system and model for social rights. Following the progressive Islamic thought, the system of social rights is seen to manifest itself in numerous chapters and articles of the constitution of the Islamic Republic of Iran such as chapter 4: article 3 (the provision of special insurance for widows and aged women and women without support), article 28 (right to choose the employment one wishes), article 29 (right to the enjoyment of Social Security), article 30.
  • Hussein Jawā, N. Arā, Ste Page 59
    Performing the obligatory ritual of commanding the good and forbidding the bad rests upon the knowledge of the good and the bad. The basic question is “Who is competent enough to distinguish between the good and the bad? To answer this question, some certain sources such as intellect, practice of the rational people (the Wise), common sense, rules, man’s primordial disposition, and the Divine Law can be investigated andthe limits and boundaries of each in identifying the good and the bad can be determined. Individual intellect with all of its merits cannot be taken as a source of knowledge of the good and the bad because of its limitations. Common sense and practice of the rational people as such cannot be introduced as an authentic source unless they can be confirmedby the Law.
  • Nā, Sir Jahā, Niā, N Page 79
    Nowadays governments’ interventions in economy to make fair improvement and progress is indispensable. Radical, liberalist-classic theories and communist theories on a state’s all-out intervention or nonintervention are no longer a matter of intellectual concern to mainstream of development economy. However, the main question is that to what extent a government can intervene in economy and what kind this intervention can be. To answer this question it is necessary to deal with the criteria for a state’s intervention in economy and to investigate the criteria for an Islamic government’s intervention in economy. Referring to religious sources one can come to this point that an Islamic government intervenes in economic affairs on the basis of interest, andinterest is taken to meant the fulfillment of the Divine Legislator’s purposes of providing people with worldly and other-worldly interests.
  • Mohsen Malek Afzali Ardakani Page 109
    The “necessity of preserving the Islamic System” as a republic system of government is a decree agreed upon by the majority of existing Muslim jurists(faqihs). This general decree used in various jurisprudential issues is of such significance that it can be taken as one essential jurisprudential rule at the summit of the other rules. By ramifications in this context it is meant that some other detailed legal issues come from, correspond to orinfer from this decree in Islamic jurisprudence. The article, in fact, seeks to cast light on the ramifications of this decree and its impacts on fiqh, especially on political fiqh and Islamic law. By system in this article we mean the social system in its large scale under which all other political, economic, and cultural subsystems can lie.
  • Mustafā, Eskandari Page 147
    Privacy has been the topic of discussion in recent years. There have been various definitions of privacy all of which are subject to serious objections.Nowadays the extremely arrogant states of the world invade peoples’ privacy under the pretext of national interest and consider any acts of aggression and of taking possession of people’s property permissible. What seems necessary now is to offer a precise definition of the term “privacy” and its importance in Islam and to cast light on the Western approach to it.Privacy is that part of life in which one is free from any legal penalty and reprimand and he or she can make any decision about it and others are not permitted to invade, observe, and interfere in it. It has been the focus of attention in Islam and the West. However, in the early twenty-first century when the Internet was made accessible topeople and when Twin Towers of the World Trade Center in New York City were attacked, these events paved the ground for the Western countries to invade citizen’s privacy under the pretext of ensuring security and fighting against terrorism.
  • Ali Akbar Nā, Siri Page 177
    The intermingling of religion and politics has long been a matter of continual controversy among the proponents and opponents of this theory. As a founder of the Islamic Republic of Iran, Imam Khomeini, who is an proponent of the theory of the intermingling of religion and politics, has resorted to the rational and transmitted arguments to explainthis theory. He maintains that Islam as a comprehensive religion, the nature of Islamic laws, Islamic government as a basis for the enforcement of Islamic injunctions, the administration of justice and the necessity of preserving the Islamic system all bring evidence for the intermingling of religion and politics, referring to the verses 58 and 59 of the Sura “Women” (an-Nisa‘), Mutheqa of Fadl ibn Shazan, Sahiha of Muhammadibn Muslim, Marazem’s tradition quoted from Imam Sadiq and Tawqi‘ of Sharif as transmitted arguments in favor of the intermingling of religion and politics. Furthermore, the life-style or conduct of the divine Prophets, and the political conduct of the holy Prophet Muhammad and that of the Infallible Imams (may peace be upon them all) are taken by Imam Khomeini as indications of the intermingling of religion and politics.